در سفرِ آن سو ها

Away from the world

در سفرِ آن سو ها

Away from the world

از وقتی که یادمه می‌نوشتم ٬ همیشه عاشق نوشتن بودم و هستم . یجوری با نوشتن احساس آرامش میکنم . مینویسم تا ابد تو هم بنویس
به قول بانو مهستی :
بیا بنویسیم روی خاک،
رو درخت،
رو پر پرنده، رو ابرا
بیا بنویسیم روی آب،
روی برگ،
روی دفتر موج، رو دریا

بایگانی

من خیلی وقته که خستم

يكشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۸، ۱۱:۰۴ ب.ظ

خستم از صداهایی که می‌شنوم 

از حرفایی که میزنم 

از نگاه هایی که میکنم 

از افکاری که توی ذهنمه ! 

خستم از این رویاپردازی هایی که میکنم 

خستم ...

کاش میتونستم ذهنمو متلاشی کنم 

کاش میتونستم خودمو تغییر بدم

کاش میتونستم عمل کنم 

کاش میتونستم یکم به خودم و دنیای خودم اهمیت بدم 

خستم از این چهار دیواری ! 

اما فقط خستم ...

شب میشه 

صبح میشه 

دوباره شب میشه 

و صبح میشه ! 

از شب متنفرم 

از روزهایی که میگذره متنفرم 

از خودم متنفرم 

از این دنیا متنفرم 

از همه ی ادم ها متنفرم 

کاش ناشنوا بودم و نمی‌شنیدم 

کاش کور بودم و نمیدیدم 

کاش لال بودم و حرف نمیزدم 

کاش یه معلول استثنایی بودم و زندگی تکراری داشتم بدون دغدغه

اما الان ! 

من یه آدم عاقل و بالغ هستم و سالم ! 

اما هیچ کاری نمیتونم برای خودم بکنم ! 

ذهنم درگیره 

درگیره 

درگیره 

خستم :) 

۹۸/۰۳/۲۶
مسافر غریب

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی